به گزارش شهرآرانیوز؛ این نمایش که برشهایی از تاریخ مشهد و خراسان، از ورود مغولان به نیشابور، قیام سربداران، کشف حجاب در دوره رضاشاه و واقعه گوهرشاد تا کاپیتولاسیون و وقایع خرداد۴۲، واقعه دهم دی ماه مشهد، نقش یگانهای خراسان در جنگ تحمیلی، دفاع از حرم اهل بیت (ع) همچنین وقایع جنگ تحمیلی دوازده روزه را به تصویر کشیده است، با حضور پژوهشگران و مدیران فرهنگی مورد ارزیابی قرار گرفت.
مجید عسگری، مدیر حوزه هنری خراسان رضوی، در ابتدای این نشست به ارزش تاریخی اثر اشاره کرد و گفت: کمتر موردی بوده است که درمورد فضای شهدا به این شکل تاریخی نگاه شود. سال هاست که در حوزه هنری بر روی هنر حماسی کار میشود و این نمایش نیز از نظر مؤلفه ها، شاخصههای حماسی مانند مقاومت در برابر بیگانگان، امید و شور جمعی را به نمایش گذاشت.
آوردن این تعداد جمعیت، خود یک حماسه است و این اثر توانست فضای فرهنگی را به جلو ببرد. وی افزود: بدون بزرگ نمایی، خراسان را باید مهد پرورش فرازهایی از تاریخ ایران دانست که بعدها تبدیل به نقطه عطفی در هویت فرهنگی ایرانیان شده است.
این خطه رخدادها و شخصیتهایی را در خود دیده که در برههای حساس با یک «قیام جمعی یا فردی» علیه موجهای بی هویتی شوریده است. این قیامهای هویتی در خراسان صرفا برای دفاع از ارزشهای بومی و محلی نبوده است. خراسان به نمایندگی یا بهتر است بگوییم به دفاع از «ایران» در این معرکهها حاضر شده است. از عملیات فرهنگی فردوسی تا تظاهرات افشاگرانه مسجد گوهرشاد، همگی فریادهایی از جانب مردم خراسان علیه فراموشی هویت ایران بوده است.
محمد حسین زاده از مدیران برگزارکننده کنگره ۱۸۰۰۱، در ادامه پشتوانه فکری و محتوایی این رویداد را تبیین کرد. وی درباره فرایند تولید، توضیح داد: نمایش میدانی، به ویژه با عظمت کاری که پیش از این آقای بهزاد بهزادپور در خراسان اجرا کرده بودند، یکی از محوریترین و در عین حال سختترین کنشهای کنگره هاست که از نظر امنیتی، نورپردازی و اجرا بسیار پیچیده است.
پس از انجام فعالیتهای محتوایی و تدوین کتاب «فرزندان ایران» که ما را در این مسیر جلو برد، سندی محتوایی به تیم سازنده ارائه شد و درنهایت ساخت اثر به مجموعه «مهنا»، زیرمجموعه سازمان اوج، سپرده شد. اگرچه در ابتدا قرار بود نویسندگی کار را حامد عسگری و کارگردانی را امین زندگانی بر عهده بگیرند، اما به دلیل ناهماهنگیهای زمانی، تیم اجرایی تغییر کرد. بارها و بارها متن نوشته شده برای نمایش، اصلاح و بازنویسی شد.
حسین زاده ضعف اصلی تولید این نوع نمایشها را شکل گرفتن آنها هر چند سال یک بار بیان کرد و گفت: اگر توان این وجود داشت که سالی دوبار این مدل نمایش را داشته باشیم، آن زمان ما به سراغ یک برش خاصتر که بُعد دراماتیک آن هم قویتر باشد میرفتیم. این فرم محتوایی به گونهای است که هر نمایشی در آن نمیگنجد. همان طور که یک نمایش بلک باکس را نمیتوان در یک سالن عادی اجرا کرد، این نمایش هم نیاز به یک عظمت دارد.
یکی از اتفاقات مثبت نمایش این است که مقاطعی را روایت کردیم که تا به حال به آنها اشاره نشده است. در پایان، وی به آمار مخاطبان اشاره کرد: در هر شب اجرا میانگین ۱۰تا ۱۲هزار نفر مخاطب داشتیم و درمجموع، ۱۵۰هزار نفر از این نمایش استقبال کردند. حدود سیصد نفر نیرو در اجرای نمایش حضور داشتند که ۲۵۰نفر آنها سرباز بودند.
جمال یزدانی، قائم مقام صداوسیمای خراسان رضوی، با تأکید بر اهمیت سوابق تاریخی مشهد در دهه اخیر، نمایش «۱۸۰۰۱» را چکیده و نمود عینی مجموعهای از کنشهای فرهنگی دانست که در این سالها رخ داده است. او بیان کرد: این فناوری نرم و محتوای تولیدشده از قابلیت بررسی کلان برخوردار است تا سیر حرکت فرهنگی یک دهه اخیر مورد تأمل قرار گیرد. شکل گیری این اثر از منظر جامعه شناختی مهم است و سیاست گذاری دهه آینده استان باید در همین مسیر پیش برود.
اگر در فضای نمایش تمرکزی داریم باید در دیگر نقاط نیز که خلأ حس میشود، تأمل کرد. یزدانی درباره نقاط قوت نمایش گفت: حرکت جمعی مردمی، نسبت معنویت در حرکت اجتماعی، مبارزه با دشمن و شورانگیزی از شاخصههایی است که به طور ویژه در نمایش دیده میشود.
همچنین نام بردن از عطار نیشابوری برای نخستین بار به عنوان شهید در این اثر، اهمیت زیادی دارد. با این حال، وی به یک ضعف ساختاری اشاره کرد: این نمایش تا روایت دوران پهلوی بسیار قوی عمل میکند، اما از شروع مقطع پهلوی به بعد، نمایش از قصه خالی میشود و صرفا به بیان تاریخی میپردازد؛ چرا که درام لازم برای جذب مخاطب را ندارد. از این رو، بخش اصلی کار کنگره، یعنی روایت دفاع مقدس، به دلیل نداشتن قصه، دچار ضعف شد.
سیدمحمد مداح حسینی، پژوهشگر تئاتر، معتقد است که مهمترین نکته مثبت این نمایش، «ریل گذاری برای آینده» در گفتمان تئاتر محیطی (نمایش میدانی) به عنوان شکل مدرن تعزیه است. اما نقطه کانونی نقد او به «زبان» اثر برمی گشت: مسئله اساسی نمایش، زبان آن است؛ ما با یک زبان بی ریشه و بی هویت غیرقابل قبول روبه روییم که از دهه ۶۰ وارد تلویزیون و تئاتر شد و هیچ سندیتی ندارد. استفاده از این زبان در بخش زیادی از نمایش، مانع برقراری ارتباط کامل با مخاطب شد. حتی در بخشهای معاصر نیز با یک زبان فرمایشی روبه رو هستیم.
مداح حسینی همچنین به معضل روایت تاریخی اشاره کرد: آثاری که تلاش میکنند برههای طولانی از تاریخ را روایت کنند، دچار مشکل میشوند مگر اینکه آگاهانه تحریف (به معنای برداشت دراماتیک از تاریخ) کنند. در نمایش ۱۸۰۰۱، «ضرورتهای محتوایی و مضمونی، ضرورتهای دراماتیک را قربانی کردهاند.» بسیاری از اتفاقات به دلیل دراماتیزه نشدن، فاصله مخاطب با اثر را افزایش داد. از منظر نشانه شناسی، تمام اجزای نمایش در مسیر پیوند اسلام با ایران قرار دارند که این طرز تفکر برای امروز بسیار ضروری است.
محمدجواد استادی، پژوهشگر هنر، نمایش را کلیتی روبه جلو دانست و بر اهمیت پرداختن به خراسان به عنوان عامل نجات بخش ایران تأکید کرد: ایمان به واسطه حضور حضرت رضا (ع) و هویت به واسطه عنصر ایرانیت، دو رکن اصلی خراسان هستند که هویت، همواره هدف تضعیف دشمن در سده گذشته بوده است. این نمایش روح حماسی خراسان را زنده میکند و مخاطبان را میتوان زائرانی دانست که برای دیدن این اثر آمدهاند.
اساسا پرداختن به مسئله خراسان از این بابت که امروزه عدهای در پی آن هستند که این خطه را از منظر فرهنگی به شکل دیگری جلوه دهند، بسیار ارزشمند است. خراسان، همیشه عامل نجات بخش ایران بوده است. به تعبیری، خراسان تنها یک اقلیم نیست بلکه یک وجدان حیات بخش هویتی برای ایران است.
وی با تأکید بر وجوه معرفتی و هویتی یک اثر هنری، گفت: در این نمایش باید به این نگاه هویتی بیشتر پرداخته میشد تا به هنر قدسی نزدیک شویم؛ قدسیتی که در فرهنگ اسلامی ملموس است. قدسیت مدنظر ما همان ذکر مصور است بدون عرفان و بعد مناسکی (مانند زیارت جمع محور) نمود پیدا نمیکند. این نمایش در پی حاصل کردن همین مقصود زیارت جمعی است. فرق قدسیت ما با فرهنگ غربی این است که غربیها قدسیت را انتزاعی میکنند، اما در فرهنگ اسلامی آن را به شکل ملموس میبینیم.
سید محمدجواد میری، مدیر مرکز آفاق حوزه هنری، ضعف اصلی را در پیام رسانی به مخاطب عام دانست: وقتی با مخاطب عام صحبت میکنیم، باید روشنتر باشیم. به نظر من، مخاطب نفهمید آن یک رقمی که با ۱۸۰۰۰ جمع شده، دقیقا چه کسی است! محور مرکزی که قرار بود مخاطب با آن ارتباط بگیرد، چه از لحاظ مضمون و چه از لحاظ شخصیت محوری، ضعیف بود. ما باید مسئله دقیقتر و عمیق تری را هدف قرار میدادیم و روی نیاز مخاطب امروزی تمرکز میکردیم.
میری ادامه داد: یکی از دلایل نداشتن نقطه اوج در نمایش، این است که از نظر مضمونی نمیدانیم نقطه اوج چیست؟ هرچه به اوایل اجرا نزدیکتر بودیم شگفتی بیشتری وجود داشت و در مقاطع آخر، پیام تکرار شد. بیان هنری نمایش هرچه به انتها نزدیک میشد، رو به ضعف میگذاشت و ادبیات کار، مستند و از قالب درام خارج شد. استفاده از موسیقی و ادبیات خراسانی بومی نیز میتوانست بسیار کارساز باشد.
سید محمداحسان نجفی فر، پژوهشگر هنر انقلاب اسلامی، با نگاه به ظرفیتهای خراسان، پرسش مهمی را مطرح کرد: هنگامی که میخواهیم تاریخ ایران را تا دوره فعلی بازخوانی کنیم، باید ببینیم نسبت تاریخی این روایت با جمهوری اسلامی چیست؟ در نمایش ۱۸۰۰۱، بی کفایتی حکومتهای گذشته نشان داده میشود؛ اما وقتی به مقطع جمهوری اسلامی میرسیم، چرا نسبت روایت و حکومت را نمیتوانیم بیان کنیم؟
علت این است که روی این نسبت تأمل نکردهایم. باید ببینیم خراسان چه ظرفیتها و قابلیتهایی دارد که بتوانیم از آن وام بگیریم. اگر بتوانیم از یک جایی به بعد دنبال تاریخ مردم شناسانه باشیم، میتوان به سمت ارائه آثاری مفید رفت. باید ببینیم این ویژگیها را چگونه میتوانیم در اثر هنری متجلی کنیم.